اگر الان نه، پس کِی؟ اگر ما نه، پس کی؟

مسئولیت اجتماعی

راستش الان که این نوشته را می نویسم خیلی شاکی هستم! البته شاید بهتره بگم خیلی وقته که شاکی هستم، فکر کنم چند ماهی میشه که جدی شده 🙁 موضوع کلی این نوشته ام رو شاید بشه به مبحث “مسئولیت اجتماعی” ربط داد؛ البته واقعا فقط این نیست و کلی خرت و پرت دیگه هم میخوام بنویسم که نمیدونم چقدر حس و حال همراهی میکنه! اما نکته مهم همین اول اینکه اگر شما هم مثل اغلبِ آدمهایِ اینروزها همیشه طلبکار و به نوعی فرصت طلب هستید بهتون پیشنهاد میکنم بقیه اش رو بیخیال بشین که یکوقت بهتون بر نخوره؛

جرقه اینکه باعث شد جدی جدی بیام و یک چیزی اینجا بنویسم از اینجا شروع شد که امروز عصری بعد از چند روز پر مشغله خواستم بشینم و یک دوری توی اینستاگرام بزنم و کمی وقت تلف کنم. توی همین دو دقیقه با کلی عکس و نوشته مواجه شدم که داشتن غر میزدن که چرا برفها از تو خیابون دیر جمع شده؟ چرا کوچه ها هنوز یخ زده است؟ چرا ماشین رو نتونستیم از پارکینگ در بیاریم؟ وای چرا ترافیکه؟ و …!! همینها باعث شد که بیخیال بقیه اش بشم و بیام بشینم سراغ نوشتن این، که کمی با خودم داد و بیداد کنم و سبک شم 😉

اصل نوشته رو با یک سئوال شروع میکنم و خیلی خیلی خیلی خوشحال و سپاسگزار میشم اگر کسی بتونه بهم جواب بده! از کی و چرا ملت اینقدر طلبکار شدن؟؟ بیاین با هم یک نگاهی به همین به اصطلاح سئوالهایی که بالا نوشتم و آه و ناله ملت بود بندازیم. شما دوست عزیزی که غر میزنی چرا برف خیابونها دیر جمع شد! دیر از نظرتون یعنی چقدر؟ ببخشید برف جمع کردن مگه پخش زنده است که از اینور بباره و از اونور هم یکی در حال پارو کردنش باشه؟؟ شما که میگی چرا پیاده رو و کوچه امون برف جمع شده و یخ زده! احیانا شما نبودین که پشت بوم رو پارو کردی و ریختی توی پیاده رو؟ شما نبودین که حیاط خونه یا شرکت رو پارو کردین و ریختین توی کوچه؟ (اینها رو که خیلی واضح توی این چند روز دیدم!!) ببخشیدا! میمیری یک کیسه نمک از بقالی بخری و بپاشی دم در و توی پیاده رو؟؟ میمیری از شارژ ساختمون (نمیگم از جیب مبارک) اون یک کیسه نمک رو بکنی ۱۰ تا و دو تا خونه اینور و اونور هم نمک بپاشی که زودتر آب بشه؟؟

جلو در یخ زده بود ماشین رو نتونستی در بیاری؟ شهرداری تعلل کرده نه!؟ شما که چلاقی و نمیتونی جلو در رو پارو کنی یا نمک بپاشی، نه؟؟

ترافیکه نه؟؟ شما تو خیابون چه کار میکنی؟ میمیری حالا دو روز رو سختتر بری و بیای؟ اتوبوس؟ مترو؟ یکمقدار دیرتر، یکمقدار زودتر، راه نداره؟

باباجان چرا اینقدر طلبکارین؟!؟ واقعا چه گلی به سر ممکلت زدین که اینقدر طلب دارین؟ من به جرات میتونم بگم اینها همونهایی هستن که توی محل کارشون هم همین مدلی هستن! همونایی که میگن اگه کار کنیم بالاسریهامون فکر میکنن ما نفهمیم و ما هم کار نمیکنیم تا چشمشون در بیاد.

تعریف انگل توی کتابهای مدرسه یادتون میاد؟ موجودی که از یک موجود یا گیاه دیگه استفاده میکنه و نفع خاصی هم به اون نمیرسونه!! واقعا نمیدونم چرا این چند وقته توی جامعه که میچرخم احساس میکنم تعداد انگلها از غیر انگلها داره پیشی میگیره! 🙁

اَنگَل یا پارازیت، به گیاه یا حیوانی که برروی یا داخل بدن موجود زنده دیگری زندگی کرده و از این زندگی فایده می‌برد یا تغذیه می کند، گفته می‌شود (ویکی پدیا).

ملت فقط و فقط و فقط دنبال منافع خودشون هستن! آخه چرا واقعا؟ چند وقت پیش توی یکی گروههای تلگرامی یکی از دوستان مطلبی نوشته بود راجع به اینکه مثلا چرا وقتی توی خیابون راهنما میزنی، ماشین پشت سری به جای اینکه بهت راه بده که بیای کنار، تازه گازش رو هم میگیره و میاد کنارت! نظر کلی این بود که ملت همه فکر میکنن باید از هر فرصتی برای پیشی گرفتن استفاده کنن که مبادا یکوقتی سرشون کلاه بره، این حس که اگر به شما راه بده فداکاری کرده و فرصت سبقت گرفتن از شما رو از دست داده اذیتش میکنه!!

هی میخوام نوشته رو تموم کنم که یک چیز دیگه یادم میافته! شما که از عملکرد دولت و … انتقاد میکنی، خودت سر کار چقدر میپیچونی؟ دولت، شهرداری، دانشگاه، بیمارستان، مدرسه و … چیزی جز یکسری آدم مثل من و شماست؟ شما اگه توی محل کارت بپیچونی اوکیه اما یکی مثلا توی شهرداری میپیچونه مشکل داره؟ شما سر کار، کارها رو ماست مالی میکنی اوکیه، اما استاد توی دانشگاه و معلم توی مدرسه باید از جون مایه بزاره؟

راستش همش توی ذهنم اینه که اگر یکروزی دوباره تصمیم بگیرم که از ایران برم فقط و فقط به خاطر همینهاست! نه مشکل اعتقادات مذهبی و غیر مذهبی دارم که اینجا ناراحت باشم، نه میخوام فعالیت سیاسی بکنم که اینجا محدودیت داشته باشم، نه دنبال پول و رفاه آنچنانی هستم که فکر کنم اینجا به دست نمیارم و نه هیچ چیز دیگه ای! تنها مشکلم به همین رفتارهای فرصت طلبانه و روحیه طلبکار بودن از عالم و آدمِ!

اگر الان نه، پس کِی؟ اگر ما نه، پس کی؟
If Not Now, When? If Not Us, Who?

این جمله ای که برای عنوان هم نوشتم توی یک سخنرانی خارجی شنیدم! موضوع خیلی هم تخصصی بود و یکی از اعضا یک کمیته تخصصی که در رابطه با بروزرسانی یک چارچوب مدیریتی دور هم جمع شده بودن این جمله رو گفت! تاکیدش این بود که خب ما که جمع شدیم، نیاز هم که هست، پس چرا نه؟ فرصتی از این بهتر؟ واقعا چرا ما باید این چهار روز زندگی رو اینقدر طلبکار باشیم؟ چرا باید به جای عشق دادن به اطرافیان و جامعه فقط دنبال فرصت طلبی باشیم؟ چرا؟ چرا؟ چرا؟

اگر ما خودمون کاری نکنیم، پس کی میخواد کاری بکنه؟ اگر الان کاری نکنیم پس کی میخوایم کاری کنیم؟ یادمون نره که ما در مقابل اطرافیان، در مقابل جامعه و مقابل کل نسل بشر، مسئولیم و بعد از اینکه زمان از دست رفت پشیمونی سودی نداره! 🙁

دیدگاه‌ها

  1. Ansarinejad

    سلام آقای ایزدی
    در تایید حرف شما من یاد یه تصویر دو بخشی که قبلا تو اینترنت دیدم افتادم. توی بخش اول یه سخنران از یه عده مخاطب میپرسه چه کسی تغییر می خواد؟ همه دستشونو بلند می کنن و توی بخش دوم دوباره سخنران می پرسه کی می خواد تغییر کنه؟ ولی اینبار هیچکس دستشو بالا نمیبره. این حکایت امروز ماست. هر کس باید در هر موقعیتی هست کارش رو به بهترین نحو انجام بده و بعد از بقیه انتظار داشته باشه.
    به نظرم یکی از علت های وضعیت امروز ما اینه که چون آدما فرصت اظهار وجود ندارن و احساس میکنن به اندازه ای که نیازه دیده نمیشن (نیاز پایه ای) مکانیزم دفاعی این افراد اونا رو وادار به دروغ و خراب کردن دیگران و انتقاد بی هدف برای مطرح کردن خودشون میکنه

  2. علی سیدصدر

    جناب ایزدی بسیار زیبا بود وراه حلی برای اکثر مشکلات فعلی جامعه ما. عدم مسئولیت پذیری
    موفق باشید منتظر نوشته های آتی شما هستم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.