قبل از اینکه این نوشته رو شروع کنم بگم که من کلی پیشنویس توی بخش مدیریت این وبلاگ دارم و منتظرم که بالاخره یکروزی فرصت بشه و کاملشون کنم. همیشه وقتی به یک موضوعی برخورد کردم یا یک ایدهای به ذهنم رسیده، یک کلیتی ازش رو به عنوان پیش نویس نوشتم و خب به مرور …
خب بعد از تقریبا سه سال دارم یک چیزی اینجا مینویسم. البته توی مدت حداقل بیست باری شروع به نوشتن کردم اما خب هیچ کدومشون به مرحله تولد نرسیدن و بریم ببینیم این یکی بالاخره تموم میشه یا نه 😉 حالا شما که غریبه نیستین اما دلیل اصلیش این بود که خیلی حسش نبود! بیشتر …
یکی از سریالهایی که دنبال میکنم اسمش هست SUITS؛ یک سریال آمریکایی با امتیاز خیلی بالا و با فضایی که من خیلی دوست دارم. محوریت داستان توی فضای یک شرکت به اصطلاح خدمات حقوقی میچرخه و یک کاراکتر اصلی داره به اسم Harvey Specter که یک وکیل کار درسته و عملا هرجا که پرونده پرچالشی پیش میاد میدن به این! توی شرکت اصطلاحا به کار جمع کن معروفه 😀 طبیعتا خب خود این کاراکتر هم یک آدمیه با اعتماد به نفس خفن و کلی خاطرخواه توی شرکت و اینور اونور! (این کاراکتر محبوب منه، فکر کنم باهاش همزادپنداری میکنم)